چطور در زندگی کمتر رنج بکشیم؟
چطور در زندگی کمتر رنج بکشیم؟
در ابتدا برای اینکه مطلع شویم چطور کمتر رنج بکشیم باید ابتدا رنج کشیدن در زندگی را تعریف کنیم و آن را به درستی بشناسیم و ببینیم در مقابل آن چه اقداماتی باید انجام داد. در مسیر رشد و توسعه فردی این یکی از مسائلی است که به شدت مهم و ضروری است تا درباره اش اطلاعات کافی داشته باشیم. رنج در فرهنگنامهی فارسی به شکل زحمت، مشقت و سختی تعریف شده است ولی همهی این کلمات معنی انتزاعیای دارند و دقیق نیستند. ما در اینجا رنج را به دو قسمت تقسیم میکنیم که عبارتاند از : 1. رنج کشیدن از آینده (اضطراب) و 2. رنج از وقایع و اتفاقی که رخ داده است.
همچنین می توانید مقاله چطور در تنهای حال خودم رو خوب کنم را بخوانید!
تعریف انواع رنج:
اضطراب به حالتی میگویند که ما از موضوع یا فکری نسبت به خودمان یا نسبت به محیط بیرونی اطمینان نداریم و این عدم اطمینان باعث میشود که ذهن ما، همه سناریوهای ممکن و بد را محتمل بداند و باعث رنج و سختی ما شود ولی چاره حل اضطراب چیست؟ برای رفع کردن اضطراب اولین گام این است که ما از خود بپرسیم که آیا حتی اگر بدترین سناریوی ممکن رخ دهد ما به این میزان ممکن است از آن واقعه رنج بکشیم که از اضطراب آن میکشیم؟ یا بطور دیگر اضطراب، نسیهی رنج واقعهایست که رخ نداده است. ماتسوئو باشو شاعر بنام ژاپنی جملهی زیبایی دارد که میگوید: «مرا اتفاقی پیر کرد که هرگز رخ نداد». پس بهترین راه برای رفع اضطراب و رنج کشیدن از آیندهی احتمالی این است که در زمان حال زندگی کنیم و برای اتفاق نیافتاده رنج نکشیم.
و اما نوع دوم رنج، واقعهای است که رخ داده است. این واقعه میتواند از دست دادن عزیزی یا مرحلهی سختی از زندگی مانند کنکور، مشکلات خانوادگی، بیپولی، مشکلات جسمی و … باشد. در مقابل این رنجها در ابتدا باید بیاندیشیم که آیا این مشکلات راهحل قابل اجرا دارند یا خیر؟ اگر راهحل قابل اجرایی داشته باشند باید سراغ آن برویم تا از رنج کشیدن جلوگیری کنیم که در ادامه به روشهایی برای کاهش رنج در این قسمت خواهیم پرداخت. ولی اگر راهحل دقیقی نداشته باشند چه باید کرد؟ در این مورد ما باید رنج وارد شده به خودمان را بپذیریم و از آن فرار نکنیم زیرا فرار کردن از رنج نه تنها مشکل را حل نمیکند بلکه آن را تشدید میکند. برای مثال وقتی ما فردی را در زندگی از دست میدهیم کاری از ما جز سوگواری برنمیاد و نمیتوانیم از این سوگواری فرار کنیم زیرا سوگواری واکنش عادی انسان به این واقعه است و البته که مقطع زمانیای دارد تا ما واقعهی رخ داده را درک کنیم و با آن کنار بیاییم. بیشتر این رنجهایی که تا به اینجا نام بردیم از عدم آشنایی درست ما از زندگی نشات میگیرید و که در این مرحله ما باید به درک درست و صریحی از زندگی برسیم که بتوانیم وجود و علت رنجهای موجود در زندگی و رنج کشیدن را درک کرده و با آنها درست مقابله کنیم.
درک درست از زندگی:
درک درست از زندگی به نگاه کردن به گذشته، حال و آینده بوجود میاید. ما وقتی به گذشتهی خود نگاه میکنیم زندگی را اجباری میبینیم که مجبور به زیستن در خانواده، کشور و … هستیم که خودمان آن را انتخاب نکردهایم و اگر به آینده نگاه کنیم مرگ را خواهیم دید که بعد از آن حداقل بصورت فیزیکی و جسمی وجود نخواهیم داشت. یعنی هر چقدر هم تلاش کنیم در آخر نمیتوان از این دو مورد فرار کرد و آنها را تغییر داد. ولی شاید در نگاه اول فکر کنید که این موضوع و خبر خوبی نیست در صورتی که با درک درست این دو مورد میتوان بسیاری از رنجها را از بین برد و از رنج کشیدن جلوگیری کرد. پوچی مقابل ما در آینده به ما یاد خواهد داد که فرقی نمیکند که چکاری انجام دهیم. این نکته باعث این نمیشود که ما کاری انجام ندهیم و تن به کاهلی دهیم بلکه باعث میشود کاری را که دوست داریم فارغ از نتیجهی آن انجام دهیم و به مقصد و ننیجهی کار نگاه نکنیم بلکه تنها از راه آن لذت ببریم و آزادتر از قبل و بدون در نظر گرفتن نظر دیگران کارهای خود را انجام دهیم.
نظر فیلسوفان دربارهی رنج کشیدن:
شوپنهاور فیلسوف بنام آلمانی به ما میگوید که زندگی در دو قطب رنج و ملال در حرکت است و هرقدر انسان بخواهد از یک قطب دور شود به قطب دیگر نزدیکتر خواهد شد و یا باید با رنج کشیدن برخورد کنیم یا با بیحوصلگی و ملال. اما مشکل اصلی این است که ما رنج کشیدن را پدیدهای سخت میدانیم در صورتیکه ما برای رسیدن به هرچیزی که دوست داریم باید هزینهی آن را بپردازیم و رنج چیزی نیست که باعث خرد شدن و ضعیف شدن انسان شود، بلکه باعث میشود انسان قدرتمندتر از قبل بشود و آگاهیش نسبت به پیرامون خود بیشتر شود و ما نباید فقط این رنج کشیدن را ببینیم بلکه باید به آن چه که بدست میاوریم نیز دقت کنیم. نیچه رنج را دلیل آگاهی میداند و میگوید نباید ما در مقابله با رنج و رنج کشیدن مقاومت کنیم بلکه باید به سمت آنها نیز برویم تا دید بهتر و وسیع تری به محیط پیرامون بدست آوریم و هیچ آگاهیای بدون رنج رخ نمیدهد و همانطور که نیچه میگوید « آنچه تو را نکشد قویترت خواهد کرد و این را مدرسهی زندگی آموختم». پس نباید رنج را به شکل مانع بینیم و از آن فرار نکنیم زیرا هرچه رنجهای ما بیشتر شود و اگر ما در مقابل آنها استقامت کنیم در آینده انسانی قویتری از ما ساخته خواهد شد.
آیا باید از رنج کشیدن فرار کنیم و اگر نه راهحل کلی در مقابله با رنج کشیدن در زندگی چیست؟
رنج هیچوقت از بین نمیرود و همیشه وجود دارد و اگر دقیق نگاه کنید، زندگی مانند یک لیوان نیمه پر نیست، بلکه مانند یک لیوان خالیست و همین خالی بودن آن باعث میشود بخشی از دل نگرانی های ما از بین برود و کمتر به نظرات و حرفهای دیگران راجع به خود فکر کنیم ، کارهایی را که به آن علاقه داریم انجام دهیم و انسانهای اطرافمان را بیشتر دوست بداریم و این لیوان خالی تنها چیزی است که ما داریم ولی باید از همان نیز لذت ببریم و آن را تمام و کمال بدون درنظر گرفتن حرفهای مردم زندگی کنیم و داشتن یک لیوان خالی چیز بدی نیست، زیرا اگر لیوان پر بود در تمام عمرمان اضطراب از دست رفتن نیمهی پر را داشتیم ولی الان خیر و این این لیوان خالی تنها چیزی است که داریم. پس انسانهای اطرافمان را دوست بداریم و یکدیگر را رنجور نکنیم و کاری را که دوست داریم انجام دهیم و شاد و خوش باشیم. اینکه چطور در زندگی کمتر رنج بکشیم مسئله ای بود از مسائل لایف کوچینگ که امیدوارم تا به اینجا به خوبی در موردش صحبت کرده باشیم.
درباره ایلیا جنگروی
تلاش میکنم تا در کنار هم بتونیم آدم بهتری برای زندگی کردن باشیم.
نوشته های بیشتر از ایلیا جنگروینوشتههای تازه
- دقیقا نمیدونم از زندگی چی میخوام 1401-06-13
- توسعه فردی چیست؟راهنمای جامع برای بهبود فردی 1401-06-13
- 8 نکته برای اینکه چگونه بهتر از روز خود استفاده کنیم؟ 1401-06-13
- چرا باید به فکر رشد و پیشرفت خودمان باشیم؟ 1401-06-13
- چطور در زندگی کمتر رنج بکشیم؟ 1401-06-13
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.